کد مطلب:36072
شنبه 1 فروردين 1394
آمار بازدید:20
لحظه مرگ و كيفيّت قبض روح آدمي چگونه است؟
لحظه مرگ، هنگامي است بسيار مهم و بزرگ كه آيات و رواياتي بسيار از آن سخن گفته اند; هنگامي است كه حتّي خوبان از آن مي هراسند و در همين حال در شوق لقاءاللهاند; مانند غوّاصي كه در پي يافتن مرواريد است، ولي از غرق شدن در دريا نيز بيم دارد.
سكرات مرگ، به راستي در رسيد; اين همان است كه از آن مي گريختي.» آري، همانگونه كه انسانِ مست نمي فهمد كه چه مي گويد و نمي داند كه مردم درباره اش چه مي گويند، در آن لحظه، حضور مرگ و دلهره ها از يك سو و جدايي از زن و فرزند و مال و مقام از سوي ديگر، براي او هوشي نمي گذارد و چنان گيج و مبهوت مي شود كه در قرآن و حديث از حال او با لفظ سكوة(=مستي) ياد شده است. اين تعبير درباره قيامت نيز آمده كه مي فرمايد: «و تري الناس سُكاري و ما هم بِسُكاري ولكنّ عذابَ الله شَديدٌ(2); و مردم را همچون مستان مي بيني، ولي آنان مست نيستند، بلكه عذاب خدا سخت است.»
چنانكه امام علي((عليه السلام)) در اين باره مي فرمايد: «فغير مَوصُوف مانزَل بِهم; آنچه بر انسان در لحظه مرگ وارد مي شود، وصف ناپذير است.» به گونه اي كه بدن سست مي شود، رنگ مي پرد، مرگ مي آيد، زبان مي گردد; ولي انسان هنوز مي بيند و مي شنود. فكرش كار مي كند، ولي در اين كه با عمرش چه كرده است، مي انديشد: «يُفَكِّر فيما اَفْني عُمْرَه و فيمَ اَذْهَبَ دَهَرَه;با خود مي انديشد كه عمرش را در چه راهي صرف كرده و روزگارش را در چه گذرانده
ـــــــــــــــــــــ
1 - سوره ق، آيه 19.
2 - سوره حج، آيه 2.
ـ830ـ
است.»
امام((عليه السلام)) مي فرمايد: «در آن لحظه، از اموال و ثروتهايي كه در طول عمرش گرد آورده است، ياد مي كند و با خود مي گويد: اين اموال را از چه راهي به دست آوردم. فكر حلال و حرام آن نبودم. اكنون گناه و حسابش با من و لذّت و بهره اش با ديگران است; ولي مأمور مرگ همچنان روح او را از اعضايش برمي كَند تا زبان و گوش نيز از كار مي افتد و فقط چشمانش مي بيند. به اطراف خود مي نگرد و تلاش و وحشت و حركات اطرافيان را مي بيند، ولي نمي شنود و سخن نمي گويد. در لحظه آخر روح از چشم نيز برون مي رود و او در ميان دوستان و بستگان همچون مرداري مي افتد و همه از او مي ترسند و از پيرامونش مي گريزد و پس از اندكي او را به خاك و عملش مي سپارند و دور مي شوند.(1)»
در سوره قيامت آيه 29 - 26 آمده است كه دنيا را بر آخرت ترجيح ندهيد و در انديشه مردن باشيد; همان دم كه چون جان از بدن خارج مي شود و به گردن مي رسد، مي گويند: «كيست كه اين انسان در حال مرگ را نجات دهد؟! كدام پزشك و انساني را براي رهايي اش از مرگ بياوريم؟!» ولي خود مي داند كه هر لحظه از دنيا و تمام چيزهايي كه عمري در پي شان دويده و بر هم انباشته و به آنها دل بسته است، جدا مي شود و از دوستان و فرزندان و همسر دور مي گردد. با بيرون آمدن روح از بدن، ساق پاهايش به هم مي چسبند و سختي جدايي از دنيا و ورود به عالم ديگر،او را در هم مي فشارد.
( بخش پاسخ به سؤالات )
ـــــــــــــــــــــ
1 - نهج البلاغه، ترجمه فيض الاسلام، ص 322.
ـ831ـ
مطالب این بخش جمع آوری شده از مراکز و مؤسسات مختلف پاسخگویی می باشد و بعضا ممکن است با دیدگاه و نظرات این مؤسسه (تحقیقاتی حضرت ولی عصر (عج)) یکسان نباشد.
و طبیعتا مسئولیت پاسخ هایی ارائه شده با مراکز پاسخ دهنده می باشد.